برگرفته از مقدمه کتاب مطالعات ترجمه نوشته سوزان بسنت
ترجمه: روحالله عطایی
چکیده
در دو دههی اخیر، رشتهی مطالعات ترجمه با استقبال فراوان مترجمان، زبانشناسان، لغتشناسان، فرهنگنگاران و ادیبان رو به رو شده است. از آنجا که یکی از مشکلات اصلی این رشته، در میان دیگر رشتههای علمی، عدم آشنایی صاحبنظران و اهل فن با سیر تاریخی و پشتوانهی علمی آن میباشد، در مقدمهی این مقاله سعی شده تا سیر تاریخی مطالعات ترجمه در جهان از آغاز تا به امروز با توجه به منابع موجود ارائه گردد. هرچند زمینههای تحقیق در این رشته بسیار متنوعاند اما، برای هدفمند ساختن آنها، رویکردهای تحقیق در مطالعات ترجمه از چهار منظر تاریخ ترجمه، ترجمه در فرهنگ مقصد، ترجمه و زبان شناسی و ترجمه و بوطیقا (نظریه و عمل در ترجمه ادبی) و محورهای کلیدی و مورد بحث آنها ارائه گردیدهاند. در پایان نیز مشکلات ارزیابی ترجمه و نقطه نظرات نقد ترجمه مورد بررسی قرار گرفتهاند.
واژگان کلیدی: تاریخ ترجمه، رویکردهای تحقیق، ارزشیابی ترجمه، نقد ترجمه
مقدمه
برای اولین بار درسال ۱۹۷۶ میلادی آندره لِفِور(Andre Lefevere ) عبارت «مطالعات ترجمه» را در ضمیمه کتاب «گفتاری درباب ادبیات و ترجمه» بکار برد وآن را نام رشتهای خواند که با مشکلات و مسائل برخاسته از متن ترجمه شده و توصیف ترجمههای مختلف، سر و کار دارد. هدف اصلی لفور، معرفی مطالعات ترجمه به عنوان رشتهای خودمحور و مستقل بود. از این رو این رشته نه تنها شاخهای از مطالعات ادبیات تطبیقی به حساب نمیآید، بلکه زبانشناسی محض را هم در برنمیگیرد. در حقیقت این رشته کلان تقسیمبندی خاص خود را دارد. استقبال اخیر از رشته مطالعات ترجمه باعث شگفتی کسانی است که گمان میکردند چنین رشتهای تنها تحت تاثیر استفادهی گسترده از واژه ترجمه است. با این حال مطالعهی منظم فرآیند ترجمه هنوز امری با نوسان مینماید. آنچه که به طورکلی از ترجمه استنباط میشود، شامل برگردان متن زبان مبدأ به متن زبان مقصد است بدانگونه که اولاً معنای ظاهری دو زبان الزاماً شبیه هم باشد و ثانیاً ساختار زبان مبدأ تا حد امکان حفظ شود. اما نه تا اندازهای که در ساختار زبان مقصد تغییری اساسی ایجاد شود. دراین راستا آموزگار ترجمه، توانش زبانشناختی دانشجویانش را از طریق متن ترجمه شده در زبان مقصد ارزیابی میکند، اما این ارزیابی از این حد فراتر نمیرود. کلیهی فشارهای روانی درطول فرآیند ترجمه، بدلیل درک هرچه بهتر نحو زبان مورد مطالعه و بهرهمندی از ترجمه به منظور نشان دادن این قدرت درک است.
نویسنده: کریستینا شفنر
مترجم: بهروز کروبی، مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک
ترجمه خوب کدام است؟
مسأله کیفیت همواره در مباحث مربوط به ترجمه چه به عنوان یک محصول و چه به عنوان یک فرایند از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. بسیار شنیده ایم که می گویند هدف از هرگونه فعالیت ترجمانی تولید ترجمه ای خوب یا به عبارت دیگر متن مقصدی خوب است. اما بر اساس چه معیاری می توان گفت که ترجمه ای در مقایسه با ترجمه های دیگر خوب یا بد و ضعیف است؟ معیارهایی که برای این امر ذکر می شوند، بسته به هدف از ارزیابی و چهارچوب نظری بکار گرفته شده توسط افرادی که کیفیت ترجمه را ارزیابی می کنند، با هم متفاوت می باشد. هاوس ( 1997:1 ) می گوید: "پیش نیاز ارزشیابی کیفیت یک ترجمه وجود یک نظریه ترجمه است. بنابراین، وجود نگرشهای مختلف نسبت به ترجمه منجر به تفاوت برداشت ها از مفهوم کیفیت ترجمانی و در نتیجه، تفاوت روش های ارزیابی آن می گردد."
پاسخ معمول به این پرسش که "ترجمه خوب کدام است" آن است که: ترجمه خوب تا حد ممکن دقیق است (برای مثال نیومارک، 1991:2 ). اما، "دقت" مفهومی نسبی است، یعنی ما ناگزیریم بپرسیم "دقیق نسبت به چه چیزی؟"
معمولاً معیار سنجش در چنین ارزشیابی متن مبدأ است، به عبارت دیگر ترجمه خوب بازآفرینشی دقیق از (پیام) متن مبدأ می باشد. در مدل های زبانشناختی ترجمه غالباً چنین برداشتی حکمفرما است (نیوبرت و شرو، 1992:19 ). برای ارزیابی کیفیت ترجمه در این مدلها، متن مقصد با متن مبدأ مقایسه می گردد تا مشخص شود آیا متن مقصد بازآفرینشی دقیق، صحیح، کامل، وفادارانه، یا درست از متن مبدأ می باشد یا خیر. این مقایسه هم از نظر کمی (یعنی کامل بودن انتقال پیام) انجام می گیرد و هم از نظر کیفی، یعنی دقیق بودن در "معانی صریح و ضمنی از نظر ارجاعی و کاربردی" (نیومارک، 1991:111 ). مدل ارزیابی غالب درآموزش ترجمه، خصوصاً در کلاس های ترجمه ای که بخشی از دوره های آموزش زبان در مدارس و دانشگاه ها بحساب می آیند، نیز بدین گونه است.
فرزانه فرح زاد (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی)
آن چه امروز به آن ترجمهشناسی یا مطالعات ترجمه میگوییم، رشتهای است که عمدتاً از 1950 آغاز شد. تا قبل از جنگ جهانی اول، ترجمه موضوعهای گوناگون در انحصار گروههای خاصی بود. مثلاً ترجمه انجیل به دست کشیشها صورت میگرفت و ترجمه شعر به دست شعرا. مترجمان برای آن که ترجمه کنند، میبایست در حوزه متنِ مورد نظر متبحر باشند. بعد از جنگهای جهانی اول و دوم، با گسترش ارتباطات، نیاز به ترجمه در حوزههایی غیر از ادبیات و متون مذهبی بیشتر شد. پس کسانی به نام مترجم برای ترجمه اخبار، گزارشهای علمی و فنی و اسناد گوناگون استخدام شدند و ترجمه به صورت شغل درآمد. از 1950 پروژههای ترجمه ماشینی آغاز شد و سه گروه متخصص در آنها به کار گمارده شدند: زبانشناسان، ریاضیدانان و متخصصان منطق. عدم حضور مترجمان در این گروهها دو علت داشت. اول آن که زبانشناسی نوین ترجمه را یکی از زیرشاخههای زبانشناسی کاربردی به حساب میآورد، که خود شاخهای از زبانشناسی عمومی محسوب میشد. علت دوم وجود این باور بود که ترجمه با زبان سروکار دارد، پس مطالعه آن کار زبانشناس است، نه مترجم. این نگاه موجب شد «ترجمه» به صورت رشتهای دانشگاهی در دپارتمانهای زبانشناسی کاربردی مطالعه و تدریس شود. از آن پس ارتباط ناگسستنی ترجمه با زبانشناسی آغاز شد. آن چه در اینجا میآید مرور کوتاهی است از این ارتباط. در دهه 60 اروپا شاهد نخستین کتاب نظریه ترجمه بود، کتابی به قلم کتفورد ، با عنوان یک نظریه ترجمه از دیدگاه زبانشناسی . کتفورد یکی از شاگردان هلیدی، و پیرو مکتب دستور سیستمیک بود. او با دقتی کمنظیر و بیسابقه به توصیف انواع و سطوح گوناگون ترجمه پرداخت و در این راه از اصطلاحات و مفاهیمی که در دستور سیستمیک مطرح شده بود یاری جست، و در مواردی هم اصطلاحاتی وضع کرد. کتفورد همچنین در بعضی موارد برای بعضی اصطلاحات متداول و قدیمی تعریف تازهای منطبق با دستور سیستمیک قائل شد. مثلاً ترجمه آزاد که معمولاً به ترجمهای اطلاق میشود که از لحاظ معنا و مفهوم چندان به متن مبدأ مقید و وفادار نیست، در نظریه کتفورد به معنای ترجمهای است که مقید به مرتبه دستوری نیست، یعنی اگر کلمه به عبارت ترجمه شود، یا عبارت به جمله ترجمه شود، مرتبه دستوری رعایت نشده و از نظر کتفورد چنین ترجمهای «آزاد» است. او در این تعریف به معنا نمیپردازد. در سراسر کتابش هم حرف بسیار کمی در مورد معنا میزند، و در عوض به تجزیه و تحلیل فرم بسیار میپردازد. علت آن است که نظریه او در واقع برای ترجمه ماشینی طراحی شده، و چون ماشین معنا را نمیفهمد، پس او میکوشد فرم را تا جای ممکن تحلیل کند، با این فرض که با تحلیل دقیق فرم لاجرم معنا هم به دست میآید.
در نگاه نخست فلسفه زبان هیچ رابطه مستقیمی با ترجمه ندارد و بیشتر در پی پرسش از اهمیت وجودی زبان برای انسان است. در یونان باستان هرمنوتیک به مثابه هنر تأویل و تفسیر متون تنها به حوزه مسائل مذهبی می پرداخت که در آن اراده ای مقتدر، امور تعیین کننده را برای مخاطب مشخص می کرد. حتی با اینکه فرم های اصلی ای که بعدها هرمنوتیک در قالب آنها آموزش داده می شد، لزوما تفیسر متون حقوقی، مذهبی، و کلاسیک به مفهوم اصولی و اولیه کلمه هرمنوتیک را نیز در برمی گرفت، اما دیگر هیچ اثری از این تعریف در عرصه نظریه های علمی باقی نیست. شلایرماخر از هرمنوتیک به عنوان دانش کلی و هنرگونه فهم یاد می کرد و پس از او دیلتای از آن به عنوان پایه روش شناختی علوم انسانی تعبیر کرد.
دکتر حمیدرضا آیت اللهى دانشیار و عضو هیأت علمى دانشگاه علامه طباطبایى و عضو انجمن بریتانیایى فلسفه دین است که از جمله آثار وى مى توان به کتاب هاى «جستارهایى در فلسفه و دین پژوهى تطبیقى»، «تاریخ فلسفه دین»، «خدا و دین در جهان پسامدرن» و «مفاهیم و مسائل فلسفه دین» اشاره کرد.
عبدالله کوثری