گفتاری از منوچهر آشتیانی در هایدلبرگ آلمان؛
معایب ترجمه در زمان ما کم نیستند و هر چه به دوران معاصر تعاطیهای ادبی نزدیک میشویم، این معایب بیشتر میشوند: اولاً به شدت روزافزون ترجمهها و کثرت آنها عموماً تعقل عالمانه و ادیبانهی همراه آنها را تضعیف میکند و ترجمه را به ابتذال میکشد. این نقش مخرب را به ویژه انتشاراتی ایفا مینمایند که به سازمانهای غیرعلمی و غیرادبی و به نهادهای دولتی، شبهدولتی و شرکتهای تجاری تعلق دارند.
موضوع و مسئلهی ترجمه[1]
1. هر ترجمهای تنها کار کمکی است و ترجمه هیچ گاه نمیتواند جایگزین یا همانند اصل (original) گردد. معالوصف ضرورت انجام تراجم را هرگز نمیتوان منکر شد، زیرا ایجاد تفاهم بین ملتها بیشتر از مجاری فرهنگی (کولتوژل) انجام میگیرد و تراجم یکی از این مجاری است. اما همانندی بین اصل و ترجمه هیچ گاه کامل نمیشود؛ نه تنها از حیث ترکیببندی کلمات و مسئلهی معانی و مفاهیم کلمات، بلکه اساساً ترجمهی معنایی دو مفهوم از دو زبان مختلف و برگرداندن آنها به هم همواره این تبدیل و تبادل را به معنی دقیق کلمه با اشکال مواجه میسازد. مضافاً آنکه در اثر تفاوتهای فرهنگی (کولتورل) و دخالت آنها در فرآیند ترجمه، یک ترجمهی خوب در بهترین حالت آن، تنها نوعی همسانی نسبی و شباهت تقریبی را بین اصل و ترجمه پدید میآورد.