آسیبشناسی ترجمه آثار سیاسی در ایران؛ پیروز مجتهدزاده
ـ
درباره پیروز مجتهدزاده: پیروز مجتهدزاده در سال ۱۳۵۰ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. در سال 1352 وی با استفاده از بورس تحصیلی دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و پس از طی دو دوره فوق لیسانس در دانشگاههای لندن و منچستر، به محضر پرفسور ژان گاتمن Jean Gottmann از استادان به نام حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک جهان در دانشگاه آکسفورد راه یافت. وی پس از دریافت دکترای خود از آکسفورد و دریافت دکترای دیگر از دانشگاه لندن، کار تحقیق و تدریس را در دانشگاه لندن آغاز و در مدتی اندک با کشف و انتشار اسناد تاریخی فراوان از مراکز اسناد دولتی بریتانیا در تایید و تحکیم حقوق ایران در مناطق مرزی ایران، به ویژه مرزهای ایران در مناطق خاوری کشور و در خلیج فارس در مقام پرفسوری شناخته شده شهرتی بینالمللی کسب کرد. در این مدت وی در بسیاری از انجمنهای علمی عضویت پیدا کرد، از جمله دریافت مقام مشاورت علمی دانشگاه سازمان ملل متحد در سال 1996. از سال 1985 مجتهدزاده به عنوان مدیر عامل بنیاد پژوهشی یوروسویک لندن از سوی هیات مدیره همان بنیاد برگزیده شد.
شمار کتابهای تالیف شده دکتر مجتهدزاده به زبانهای فارسی، انگلیسی و عربی به 36 جلد میرسد، وی بیش از 500 مقاله علمی و پژوهشی به زبانهای مختلف دنیا منتشر کرده است. کتاب امنیت و مسائل سرزمینی در خلیج فارس Security and Territoriality in the Persian Gulf، بازیگران کوچک در بازی بزرگ Small players of the Great Game و سیاستهای مرزی و مرزهای بینالمللی ایران Boundary Politics and International Boundaries of Iran سه کتاب وی به انگلیسی از پرفروش ترین کتابهای پژوهشی دانشگاهی در دنیای انگلیسی زبان شناخته شدهاند و ترجمه فارسی کتاب «بازیگران کوچک در بازی بزرگ» در سال 1387 به عنوان کتاب برگزیده سال در جشنواره فارابی مورد قدردانی قرار گرفت.ــــــــــ
به دنبال پیگیری سوژه آسیب شناسی ترجمه کتابهای سیاسی که به معضلی اساسی در کشور ما تبدیل شده به سراغ پیروز مجتهدزاده، استاد دانشگاه تهران رشته جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک رفتهایم تا نظر وی را در این باره بیشتر بدانیم.
آقای مجتهدزاده به نظر شما، مشکلات ترجمه کتابهای سیاسی در ایران به طور مشخص چه عواملی هستند؟ و در این زمینه چه موضوعاتی دخالت دارند؟
بزرگترین مشکل در کار ترجمه متون علمی در علوم سیاسی، همانند دیگر متون علمی در علوم انسانی، نبودن هیچ گونه استاندارد و کنترل در کار است. در این وادی، هرکسی در هر درجه و رتبهای از تحصیلات در رشته مربوطه، و در هر میزانی از آشنایی با زبان علمی و اغلب بدون آشنایی لازم با اصطلاحات علمی در رشته مربوطه، خود را واجد شرایط ترجمه علمی میبیند و اغلب پیش میآید که مترجم داوطلب وقتی در جریان کار دچار مشکل میشود، به کمک جستن از دیکشنری (واژه نامه) های فارسی – انگلیسی و یا حداکثر انگلیسی – انگلیسی روی میآورد و نتیجه کار چیزی کمتر از فاجعه نیست؛ فاجعهای که در نهایت سبب رواج کژاندیشیهای حیرت انگیزی است که در یکصد سال گذشته در جامعه ما به حساب «اندیشه سیاسی» در غرب گذاشته شد و فهم ما را از واقعیتهای اندیشه علمی یا فلسفی غرب دچار مشکلات فراوانی کرد. مثال زنده برای اثبات این نظر فراوان است و من در اینجا به چند نمونه از ترجمههای نادرست اصطلاحات علمی و نتایج دلخراش نادرستی ترجمهها در تحریف اندیشه ایرانی را در اختیار میگذارم:
1- ترجمه نادرست اصطلاح استیت state به دولت: استیتstate در انگلیسی و برابر آن در فرانسه به صورت اتا etat از دیرباز از سوی دست اندکاران علوم سیاسی و حقوق بینالملل در ایران به صورت «دولت» ترجمه شد و این گونه ترجمه نارسا آشنایی اندیشههای ایرانی نسبت به دقایق مفهومی این اصطلاح را برای بیش از یک قرن دچار مشکلاتی اساسی کرد.
واژه state در زبانهای اروپایی به معنی «حالت» است و در برخوردی جغرافیایی – سیاسی حالت سیاسی کشور را بیان میکند که شامل همان «نظام حکومتی» یا ساختار سیاسی عمودی سازماندهنده محیط جغرافیایی کشور است و سرزمین territory چهره افقی آن محسوب میشود. واژه state در زبان فارسی، در کاربرد اصلی، با توامی از دو مفهوم «حکومت» و «کشور» مترادف است. ولی در ترجمه نادرست state به صورت «دولت»، این اجبار پیش آمد که مترجمان برای تفکیک مفهوم «حکومت» یا « کشور» از مفهوم government به معنی «دولت»، دچار مغلطه شوند و استیت را «دولت به معنی عام» و گاورنمنت را «دولت به معنی خاص» تعریف کنند، و همین مغلطه در امر ترجمه اصطلاحات علمی سیاسی است که برای بیش از یک قرن از توان یابی اندیشه ایرانی در تشخیص ابعاد گسترده و ژرف معانی و دقایق مفاهیم مربوط به این اصطلاحات جلوگیری کرده است.
2- ترجمه نارسای لیبرالیزم Liberalism به آزادی ضد اخلاقی: متاسفانه در ترجمه واژه لیبرالیزم به جای القای معنی واقعی این اصطلاح به صورت «فلسفه سیاسی مبتنی بر جهانبینی ناشی از آزادی و برابری خواهی» این اصطلاح را به صورت یک اندیشه سیاسی مبتنی بر بی بند و باری اخلاقی و متضاد با دین داری در سیاست ترجمه کردهاند که فقط میتواند گویای افراط گرایی ضد آزادی باشد برای القای این فکر که لیبرالیزم چیزی جز آن نیست که خود غربی ها آن را لیبرالیزم لگام گسیخته می نامند.
3- ترجمه نادرست دموکراسی Democracy به حکومت مردم بر مردم در یک حرج و مرج بزرگ و یا آزادی و بی بند و باری سیاسی: ترجمه نادرست و تفسیر نارسای اصطلاح دموکراسی در ایران، این اصطلاح را درکشور ما با آزادی بی حساب و بی بند و باریهای سیاسی برابر ساخته و تا آن اندازه سبب تحریف اندیشه سیاسی ایرانیان از مفاهیم واقعی این فلسفه سیاسی شده است که عملکرد دموکراسی را در مکانیزم هر اندازه نارسای «انتخابات» خلاصه میبینند و «دموکراسی» بدون تحزب را عملی میدانند. ادامه این نارسایی مفهومی ناشی از ترجمه و تفسیر نارسا سبب شده است تا اندیشههای ایرانی به فراست در نیابد که دموکراسی در عمل چیزی جز حاکمیت مطلق قانون نیست که آزادیها را در چارچوب قانون محدود میکند.
4- ترجمه نادرست نظام نوین جهانی new world order به نظم نوین: منظور دولت نومحافظه کار جورج دبلیو بوش در ایالات متحده از طرح اصطلاح «نظام نوین جهانی» اعلام فرا آمدن دوران تازهای در نظام یا ساختار ژئوپولیتیک جهانی بود که با نظام کهنه جهانی، یعنی نظام جهانی دو قطبی که میان دو قطب ژئوپولیتیکی شرق و غرب تقسیم می شد متفاوت است و در دوران جدید ایالات متحده امریکا به عنوان تک ابرقدرت جهانی در راس ساختار هرمی شکل نظام سلسله مراتبی قدرت جای می گیرد. این اصطلاح از سوی برخی نا آشنایان با مباحث ژئوپولیتیک در کشور ما به صورت «نظم نوین» ترجمه شد که فهم ژئوپولیتیکی ایرانی از تحولات جهان سیاسی را برای مدتی دشوار کرد. در این برخورد توضیحات مفصلی که در مطبوعات منتشر کردم پس از مدتی موثر افتاد. از جمله این توضیح که «نظم» در نتیجه اجرای قانون حاصل میشود و معمولا اجرای قانون در داخل کشورها میتواند نظم و امنیت حاصل کند، در حالیکه جهان بی نظم ژئوپولیتیکی تابع قوانین کشوری نیست که بتواند به نظم در آید و آنچه در آن جهان گسترده ژئوپولیتیکی قابل تشخیص است در حقیقت ساختار دگرگون شونده سلسله مراتبی قدرت است که «نظام» خوانده میشود.
5- ترجمه نادرست گلوبالیزیشن globalization به جهانی کردن یا جهانی سازی: گلوبالیزیشن به معنی «جهانی شدن» پدیده نوین اقتصادی است در ساختار ژئوپولیتیکی جهان، ولی برخی هیجانزدههای سیاسی ایرانی آن را «جهانی کردن» و «جهانی سازی» ترجمه کردند برای ایجاد این استنباط که نه یک پروسه ژئواکونومیک، بلکه چند پروسه استعمارگرانه اقتصادی در کار است. این گونه ترجمه و تفسیر نارسا رواج مفاهیمی نادرستی را دامن زده شد که بیشتر سبب دور افتادن اندیشه های ایرانی از ماهیت واقعی آن پروسه و عدم هماهنگ شدن به موقع ایران با آن کاروان نوین علمی در سطح جهانی گردید. در این راستا این استنباط پیش آورده شد که دولتها در غرب «توطئه»هایی را چیدهاند برای تسلط سیاسی – استراتژیک بر جهان از راه کاپیتالیزم جدید و... این تهاجم افراط گرایانه به ترجمه و تفسیر غیر علمی اصطلاح گلوبالیزیشن سبب شده است که اندیشه ایرانی در درک واقعی مکانیزم تحرکات ژئوپولیتیکی جدید جهان اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم دچار مشکل شود و در نیابد که آنچه مورد بحث است فقط یک اصطلاح است به صورت گلوبالیزیشن globalization و آن هم فقط به معنی «جهانی شدن اقتصاد بازار آزاد» است و تاثیرگذاری آن بر شکلگیری جهان سیاسی قرن بیست و یکم بر اساس اصول ژئواکونومیک شدن ژئوپولیتیک جهانی و این که ایده ها و پروسه های حیرت انگیز فرضی همچون «جهانی کردن» و "جهانی سازی» و غیره معنی و واقعیت ندارد.
6- ترجمه غلط اصطلاح axis of evil به محور شرارت: دولت نومحافظه کار neo-conservatives در ایالات متحده با شعار «یک جانبهگرایی = unilateralism» در تصمیم گیریهای ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی برای گردش امور جهانی، وعده ریشه کن کردن رژیم های شیطانی مزاحم حکومت «الهی» آنان را مطرح کرد. این رویداد سبب پیدایش اندیشه ایجاد یک نظام ژئوپولیتیک تک قطبی unipolar بر اساس راست گرائیهای دینی شد که از سوی رانلد ریگان Ronald Reagan در دهه 1980 پایهگذاری گردید. در دوران زمامداری بوش ها (پدر و به خصوص پسر) در سالهای اولیه قرن بیست و یکم طرح از میان برداشتن رژیمهای مزاحم زیر عنوان regime change مطرح شد. در راستای اجرای این استراتژی الهی بود که جورج دبلیو بوش، در پیگیری اندیشههای ژئوپولیتیکی دینی رانلد ریگان که در دهه 1980 شوروی را امپراتوری شیطانی Evil Empire خوانده بود، سه کشور ایران و عراق بعثی و کره شمالی را در سال 2002 «محور شیطانی = axis of evil» معرفی کرد که باید از سوی حکومت الهی نومحافظه کاران آمریکایی از صفحه روزگار حذف شوند.
اما متاسفانه به دلیل عدم آشنایی با زیر بناهای فرهنگی سیاست گذاری و اصطلاحسازیهای سیاسی در حکومت های نومحافظه کار کلیسایی غرب، این اصطلاح در ایران «محور شرارت» ترجمه شد و این ترجمه نادرست سبب شد تا ایرانیان با ماهیت واقعی منظور سیاسی و ژئوپولیتیکی حکومت نومحافظه کاران آمریکا درباره ایران آشنایی حاصل نکنند و در نیابند که منظور حکومت کلیسایی نومحافظه کاران آمریکایی از شیطان قلمداد کردن ایران و دو کشور دیگر، الهیخواندن برنامههای ژئوپولیتیک نوین خود بود، چنان که آنها دلیل سقوط شوروی را «به ناحق» بودن نظام کمونیستی دانستند و در مقابل «نظام سرمایهداری» را «بر حق» دانسته و اعلام کرده بودند که در سطح «جهانی» ستراندن نظام سرمایه داری اقتصاد بازار آزاد، وظیفه الهی آنهاست. اگرچه جرج دبلیو بوش و یارانش پس از قرائت نامه مورخ 5 فوریه 2002 نگارنده هرگز این اهانت ملی را در مورد ایران تکرار نکردند و مکرر تایید کردند که استفاده از عنوان «محور شیطانی» در مورد ایران کاری نادرست بوده است، ولی ترجمه نادرست اصطلاح یاد شده به صورت «محور شرارت» در کشور ما، ایرانیان را برای همیشه از دانستن ماهیت فلسفی ادعاهای سیاسی و ژئوپولیتیکی خطرناک اصطلاح یا شعار «محور شیطانی» علیه کشور خود غافل کرد.
با این توضیحات، به نظر شما عوامل به وجود آمدن چنین وضعیتی در ایران چیست و چرا ترجمه آثار سیاسی در ایران به صورت غیر تخصصی انجام میگیرد؟
من علت اصلی این وضع را در نبودن انضباط علمی لازم در محیطهای آکادمیک میبینم. در این دنیای بینظم و انضباط دانشگاهی ما، هر کس با هر میزان مهارت و تجربه در رشتههای علوم سیاسی به خود اجازه میدهد بیپروا وارد بحثهای تخصصی شود. این وضع به ویژه در تاریخ نویسی سیاسی ایرانی خود نمایی فراوانی دارد و ما شاهد هستیم که نوشته های پژوهشی متخصصان در دانش تاریخ در کشور ما مورد استقبال نیست. اما در مقابل، جامعه ایرانی از نوشتههای دراماتیک افراد غیر متخصص به ویژه در تاریخ سیاسی ایران استقبال فراوانی میکند چون این نویسندگان با افسانه پردازیها میتوانند جامعه را در مقام «جمع عوام» به سرمنزل اغراض سیاسی شخصی یا حزبی خود رهنمود کنند که فقط نتیجه گیریهای جانبدارانه سیاسی افراد یا احزاب را هدف دارند. بهترین نمونه این وضع تحریفهای وحشتناکی است که نوشته های کاملا غیر علمی و غیر دانشگاهی در تاریخ سیاسی 60 سال اخیر ایران به عمل آوردهاند.
در رشته علمی تخصصی خود من، یعنی جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک، برای مدتی سخن از «ژئوپولیتیک انسان گرا» یا «ژئوپولیتیک مردمی» به میان آمد که ناشی از ترجمه نادرستی بوده است از عنوان popular geopolitics ، انگار که مبحث جدیدی را در مباحث ژئوپولیتیک قرن بیست و یکم یافتهاند. در حقیقت ترجمه پاپیولار ژئوپولیتیک popular geopolitics «ژئوپولیتیک عامیانه» یا «عوام پسند» است و منظور مباحثی است که در روزنامهها در برخورد مسایل جهانی یا منطقهای مطرح میشود. این خطا رفتنهای علمی فقط میتواند ناشی از عدم آشنایی دقیق با تعریف علمی ژئوپولیتیک باشد به این صورت که: «ژئوپولیتیک عبارت است از مطالعه رقابت قدرتها، برای سلطه بر منطقه یا جهان، بر اساس امکاناتی که جغرافیا در اختیار هر یک میگذارد، یا امکاناتی که هریک از قدرتها در رقابت با دیگری میتواند از محیط جغرافیایی دریافت کند» و این که نسبت به اصطلاحات علمی آشنایی لازم وجود ندارد و این اصطلاحات از طریق مراجعه به دیکشنری ترجمه می شوند.
به دلیل همین عدم آشنایی دقیق با مفاهیم علمی است که میبینیم در بینظمیهای علمی ناگهان کسی به خود در غرب اجازه میدهد که سخن از ژئوکالچر geo-culture به میان آورد و دیگران در ایران بدون تحقیق و دقت به استفاده از این اصطلاح ناوارد علمی هجوم می برند. در این هجوم آوردن غیر علمی حتی دقت نمیشود که اگرچه فرهنگ تکنولوژیک امریکایی همراه با توسعه تکنولوژی اطلاع رسانی گسترشی جهانی مییابد، اما فرهنگ از دادههای «زمین» محسوب نمیشود و تاکنون موضوع «رقابت» میان «قدرتها» برای ایجاد «سلطه بر جهان» یا مناطقی از جهان شمرده نشده است. در این زمینه باید توجه داشت که در غرب هم کسانی پیدا میشوند که به آسانی اسب خیال را در میدان مباحث سیاسی جهانی به تاخت و تاز در میآورند و میکوشند با خلق مفاهیم و اصطلاحاتی هر چند نارسا مرجعیتی برای نظرات خود در این گونه مباحث درست کنند. اما قرار بر این نیست که هرچه به زبان فرانسه یا انگلیسی انتشار یابد، وحی منزل شمرده شود. بر پژوهندگان واجب است که در انتخاب منابع تحقیق به منابعی مراجعه کنند که اگر دست اول نباشد، حتما باید از مولفانی باشد که به اعتبار در آن مبحث یا دانش شهره باشند.
به نظر شما کتابهای ترجمهشده در حوزه سیاسی، چقدر به استانداردهای روز این حوزه در سطح جهانی نزدیک است؟
اگر منظور کتابهای ترجمه شده به فارسی در حوزه سیاسی باشد، باید به عرض برسانم که در تجربه مطالعاتی من میزان نزدیکی کتابهای ترجمه شده علمی به فارسی با استانداردهای روز این حوزه در سطح بینالمللی بسیار اندک است، و من میتوانم شمار بزرگی از این کتابها، از جمله یکی دو کتاب انگلیسی خود من که به فارسی ترجمه شدهاند، نام ببرم اما ارتکاب به این اقدام نمیتواند به سود کسی باشد.
اینکه اخیرا جواد طباطبایی در کتابی با عنوان «تاملی در ترجمه متنهای اندیشه سیاسی جدید»، ترجمه آثار سیاسی را در ایران نوعی تفنن، لغتبازی و بازی با کلمات میداند که به جای تولید دانش به توهم دانش میپردازند، موافق هستید یا خیر؟
بله! من با این نظر کاملا موافق هستم چون این نظر را از سوی صاحب نظری میدانم که ثابت کرده است هم به رشته علمی خود تسلط کامل دارد و هم در زبان علمی انگلیسی مهارت فراوانی کسب کرده و در هر دو مورد به داشتن اعتبار کامل مشهور است. در رشته علمی تخصصی من، موارد فراوانی را در تفننی بودن کار ترجمه و یا بازی با واژهها و زبانبازی در کار اصطلاح سازی را میشناسم که میتواند نمونههای خوبی از برخورد تفننی ناشی از عدم دقت علمی با اصطلاحات و مفاهیم به دست دهد. برای مثال سالهایی چند را در فرهنگستان زبان و ادب فارسی به دست و پنجه نرم کردن با هرجمله نادرست اصطلاحاتی گذراندم که در جغرافیای سیاسی نقشی بنیادین دارند. یکی از این موارد ترجمه نادرست اصطلاح تریتوری territory است به «قلمرو». بارها در مباحث شفاهی و کتبی توضیح دادم که این اصطلاح از ریشه terre است که در لاتین به معنی «زمین» یا «خاک» است که فقط میتواند به مفهوم «خاک سیاسی» باشد و territory باید «سرزمین» ترجمه شود که مفهومی کاملا جغرافیایی است و در خود مفهوم زمین سیاسی را نهفته دارد، حال آن که هر آشنا با زبان انگلیسی میداند که واژه «قلمرو» در انگلیسی برابری دارد با اصطلاح realm که مفهومی حقوقی دارد، در اشاره به محدودهای که در گذشته مفهوم «تا آنجا که قلم پادشاه خوانده میشود» را داشت و در دنیای کنونی به معنی «تا آنجایی که قوانین حکومتی (قانون اساسی) به اجرا در آید» است. پس از آن همه گفتن و نوشتن این تفاوتهای مفهومی در ترجمه اصطلاح تریتوری territory مورد توجه جامعه قرار گرفت ولی هنوز هستند که در همان فرهنگستان زبان و ادب و فارسی اصرار دارند این اصطلاح را «قلمرو» ترجمه کنند.
چرا کتابهای تالیفی در حوزه علوم سیاسی اعم از شاخههای مختلف آن در ایران محدود است و اغلب منابع این رشته در دانشگاههای ایران، آثار ترجمه شده هستند؟
به گمان من علت این موضوع کاملا آشکار است. این وضع اشاره دارد به نارساییهای علمی و پژوهشی نظام آموزشی دانشگاهی کشور ما که هرگز نتوانسته است هدف اصلی آموزش عالی دانشگاهی را در «پژوهش برای افزودن بر علم» پیاده کند. در نظام آموزش عالی کشورما اصل «پژوهش علمی برای افزودن برعلم» قربانی تداوم متعصبانه سنت آموزشی عقب افتاده بر اساس فرمول «حفظ کن، امتحان بده، و فراموش کن» شده است. در این وضعیت است که میبینیم تنها دغدغه خاطر سرآمدان رشته علمی دانشگاهی ما کسب پیروزی بیشتر است در به «انحصار» در آوردن پر سود همه امور مربوط به تدریس و تحقیق و تالیف در رشته مربوطه.
به نظر شما نهضت ترجمه آیا باید به نهادی مشخص سپرده شود؟ به عبارتی، نهادی خاص باید متولی امر ترجمه باشد و نظارت بر آن را بر عهده داشته باشند؟ (مثلا دانشگاه) یا خیر؟
از دید من تردیدی وجود ندارد که کار ترجمه متون علمی در همه رشتههای دانشگاهی باید تحت نظم و نظام موثر و کارآمدی در آید. حال این کار میتواند بر عهده نهادی مانند دانشگاه نهاده شود؟ البته من در این مورد تردید دارم چون تعداد دانشگاه زیاد است و نمی توان ترجمه متون علمی در هر دانشگاهی را به عهده همان دانشگاه واگذار کرد و در انتها شاهد آن بود که میزان بی نظمی به تعداد دانشگاههای کشور با سلایق متفاوت در کار ترجمه گسترش یافته است. به نظر من این کار اساسی یا باید به عهده وزارت علوم یا فرهنگستان زبان و ادب فارسی و یا فرهنگستان علوم کشور واگذار کرد تا ترجمه علمی اصطلاحات و متون علمی درعلوم سیاسی – ژئوپولیتیکی که به رشتههایی مانند روابط بینالملل و جغرافیای سیاسی و جامعهشناسی سیاسی و غیره نیز مربوط میشود، زیر نظارت و کنترلی متمرکز در سراسر کشور یکسان شود. در این راه نیز باید دقت داشت که گماردن افرادی علمی (غیر سیاسی و غیر حزبی) به عنوان مسوول وزارتخانهها یی مانند وزارت علوم میتواند در اداره علمی امور از جمله جلوگیری از آفت کشنده «انحصار طلبی»های مرسوم برخی دانشگاهیان در اموری مانند سردبیری فصلنامه های علمی – پژوهشی و هیات مشاوران موسسات انتشارات دانشگاهی و سرفصل نویسی دروس در وزارت علوم جلوگیری کند. باید دقت شود که اعضای هیات نظارت بر ترجمه از میان دانشگاهیانی انتخاب یا انتصاب شوند که آشنایی دقیق و کامل آنها با زبانهای مربوطه مورد تایید باشد و خود آنها به داشتن اعتبار کامل در رشتههای علمی مربوطه مشهور باشند.
منبع (+)