واژه‌گاه

درباره زبان و ترجمه

واژه‌گاه

درباره زبان و ترجمه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترجمه ادبی» ثبت شده است

اینکه ترجمه ادبی، در سال های اخیر، نسبت به گذشته وضعیتی آشفته تر پیدا کرده، امری است که بسیاری از مترجمان در مورد آن اتفاق نظر دارند؛ گرچه ممکن است هر مترجم، در علت یابی این آشفتگی، عامل یا عواملی را موثر تر از دیگر عوامل بداند. به اعتقاد «فرزانه طاهری» بحران ترجمه، بخشی از بحرانی بزرگ تر در عرصه ای عمومی تر است. طاهری در گفت وگویی که می خوانید فقدان نقد ترجمه را نیز یکی از دلایل وضعیت آشفته ترجمه ادبی می داند، چراکه به اعتقاد او نقد ترجمه اگر نقد، در معنای واقعی باشد هم به بهتر شدن کار مترجم کمک می کند و هم به خواننده آموزش می دهد که چگونه هنگام خواندن آثار ترجمه شده، ترجمه خوب و بد را از هم تشخیص دهد و پول پای ترجمه بد ندهد. «مسخ» کافکا، «خانم دلوی» ویرجینیا وولف، «معمای آقای ریپلی» پاتریشیا های اسمیت، «کلیسای جامع» ریموند کارور و «درس هایی درباره ادبیات روس» ولادیمیر نابوکف، از جمله آثار ادبی است که با ترجمه «فرزانه طاهری» خوانده ایم و «گروتسک»، نوشته فیلیپ تامسون از آخرین ترجمه هایی است که از او منتشر شده است. این کتاب را نشر مرکز منتشر کرده است.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۴
خاتون

از نظر همه اهل فن، ترجمه خوب و موفق ادبی آن ترجمه ای است که بتواند به پرسش های هفتگانه زیر پاسخ مثبت بدهد:

 

۱- آیا ترجمه، مفهوم متن اصلی را رسانده است؟

پاسخ درست به این پرسش در درجه نخست بستگی به این دارد که مترجم نه تنها به زبان خود از دید ادبی وارد باشد تا بتواند مفهومی را که از متن خارجی گرفته است به طرز درستی به زبان خود بیان کند، بلکه باید چه با معلومات اکتسابی خود در تحصیل زبانی که از آن ترجمه می کند و چه از راه کمک گرفتن از کتاب های فرهنگ، مفهوم درست متن را دریابد.

به عنوان مثال درست است که واژه "گره ناد" در زبان فرانسه به معنی انار و "گره نادیه" به معنی درخت انار است، ولی اولی به معنی نارنجک و دومی به معنی نارنجک انداز هم هست و مترجمی جمله ای فرانسوی را چنین ترجمه کرده بود: «دو درخت انار در راه فرانسه خشک می شدند» و حال آن که منظور نویسنده این بود: «دو نارنجک انداز به فرانسه برمی گشتند». اشتباه گرفتن نارنجک انداز با درخت انار باز محملی دارد، ولی روشن نیست چرا مترجم فعل فرانسوی "برگشتن" را به "خشک شدن" ترجمه کرده است؟ لابد فکر کرده بوده که درخت که نمی تواند برگردد، پس منظور از برگشتن درخت، خشک شدن آن است. دیگر فکر نکرده بود که در راه فرانسه درخت اناری وجود ندارد.

 

۲- آیا لحن نویسنده حفظ شده است؟

نویسندگان همه مثل هم نیستند و سبک نگارش و زبان ایشان به تناسب ویژگی های روحی و فکری و اخلاقی شان با هم فرق می کند. نیکوس کازانتساکیس نویسنده یونانی، آدمی بوده است شوخ و بذله گو و خوش طبع و خوش بیان. رومن رولان نویسنده فرانسوی آدمی بوده است خشک و جدی. آناتول فرانتس مردی بوده است شیرین زبان ولی همیشه در گفته هایش از نیش زدن و طنز و تمسخر دریغ نمی کرده است. نویسنده ای مانند سنت اگزوپری (نویسنده ی شازده کوچولو) طبعی حساس و شاعرانه داشته است و دیگری چنین خصوصیاتی نداشته است.

این ویژگی های روحی و فکری و ذوقی نویسندگان بی شک در نوشته های آنان بازتاب می یابد. و به عنوان مثال اگر شما به آثار نیکوس کازانتساکیس مانند "آزادی یا مرگ" یا "مسیح باز مصلوب" یا "زوربای یونانی" نگاه کنید پی می برید که شوخ طبعی و لوندی از سر تا پای کلمات او می ریزد.

بر عکس، اگر کتاب "مهاتما گاندی" اثر رومن رولان یا یکی دیگر از کارهای او را بخوانید، می بینید که آن بزرگوار اندک لحن شوخی و مسخرگی یا شیرین زبانی و طنز گویی در گفتار و قلمش نیست و عین مطلب مورد نظرش را خشک و بی پیرایه به روی کاغذ آورده است. یا اگر "جزیره پنگوئن ها"ی آناتول فرانس را بخوانید، می بینید که آن مرد چه اندازه طنز و تمسخر در گفتار و در نوشته هایش دارد.

مترجم موفق آن است که در ترجمه اش بتواند همان خصیصه های گفته شده مربوط به هر نویسنده را حفظ کند و لحن ترجمه اش در ترجمه اثری از مثلا آناتول فرانتس با مارسل پروست فرق داشته باشد.

مترجم ممکن است متن را فهمیده باشد، ولی لحن کلام را درنیافته باشد. ما در فارسی مثلی داریم که می گوییم بفرما و بنشین و بتمرگ هر سه به یک معنی است، ولی میان لحن کلام "بفرما" با لحن "بتمرگ" زمین تا آسمان فرق است. حال اگر مترجم محترم "بفرما" را "بنشین" یا "بتمرگ" یا برعکس، ترجمه کند، مفهوم متن را رسانده ولی لحن متن اصلی را مراعات نکرده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۵۹
خاتون